سرویس سیاسی فردا: ترکی الفیصل شاهزاده سعودی و رئیس سابق دستگاه اطلاعات عربستان شب گذشته در سخنرانی خود در اجتماع سالانه حامیان گروهک منافقین در «پاریس»، چندین بار از لفظ «فقید» و «درگذشته» برای اشاره به رجوی استفاده کرد. نشست سالانه منافقین با حضور سیاست مداران غربی و مدعیان حقوق بشر برگزار شد. منافقین همه ساله برای نشان دادن حضور پرشور در این تجمع از پابرهنگان و کارتون خواب های خیابان های پاریس استفاده کرده و با دادن وعده پوول و غذا و امکانات اندک آنان را برای حضور در این نشست ترغیب می کنند.

 

 

اسامی شرکت کنندگان در این گردهمایی عبارت است از: رییس سابق استخبارات عربستان؛ لوییس فری رئیس سابق اف.بی.آی؛ مایکل موکیزی وزیر سابق دادگستری آمریکا؛ نیوت گینگریچ رئیس پیشین کنگره آمریکا و کاندیدای ریاست‌جمهوری؛ تام ریج، اولین وزیر امنیت داخلی آمریکا؛ جان بولتون نماینده پیشین آمریکا در سازمان ملل؛ جولیو ترتزی وزیر خارجه سابق کانادا؛ سیداحمد غزالی نخست‌وزیر پیشین الجزایر؛ محمد اللحام نماینده پارلمان فلسطین؛ صالح القلاب، وزیر پیشین تبلیغات اردن؛ رابرت جوزف، از معاونان پیشین وزارت‌خارجه آمریکا؛ خانم فرانسیس تاونزند مشاور پیشین رئیس‌جمهور آمریکا؛ پاندلی مایکو نخست‌وزیر اسبق آلبانی؛ فیلیپ کراولی سخنگوی سابق وزارت‌خارجه آمریکا؛ ارتشبد جیمز کانوی، سی و چهارمین فرمانده نیروی تفنگداران دریایی آمریکا؛ چاک والد، معاون فرمانده ارتش آمریکا؛ و جمعی از نمایندگان مجلس انگلیس و فرانسه و آمریکا و سعید عابدینی کشیش تازه آزاد شده!

 

پیش از این نیز شایعاتی مبنی بر فرار سرکرده منافقین از عراق به عربستان، پس از حمله آمریکا به این کشور، منتشر شده بود. برخی رسانه ها گزارش دادند که سرکرده گروهک منافقین، از فروردین سال 1382 یعنی درست از زمان حمله آمریکا و هم پیمانانش به عراق تاکنون، هیچ گونه حضوری در مجامع عمومی نداشته و حتی تصاویر جدیدی نیز از وی منتشر نشده است. این موضوع سبب شد تا بسیاری مدعی شوند  که «رجوی» در حمله جنگنده های آمریکایی به اردوگاه اشرف، در خلال حمله علیه صدام، به همراه 20 تن دیگر از اعضای این گروهک از بین رفته است. 

 

اکونومیست در سال ۲۰۰۹ نوشت: از زمان اشغال خاک عراق توسط نیروهای آمریکایی اطلاع دقیقی از وضعیت مسعود رجوی در دسترس نیست و کسی از زنده یا مرده بودن او خبر ندارد هر چند که اکثریت عقیده دارند که او زنده نیست.

 

عده ای نیز می گفتند رجوی مشاعرش را از دست داده و در اردن بسر می برد و به همین دلیل است که این سال ها مریم قجر عضدانلو (معروف به مریم رجوی) به عنوان مسئول این گروهک در اجلاس های متعدد شرکت می کند و سخنگوی این سازمان تروریستی است. 

 

مسعود رجوی در سال ۱۳۲۷  در طبس به دنیا آمد. وی تحصیلات ابتدایی را در دبستان فارابی کاشمر به پایان رساند و از دبیرستان دانش بزرگ نیا در مشهد دیپلم ریاضی گرفت. در سال تحصیلی ۱۳۴۵–۴۶ در رشته حقوق سیاسی دانشکده حقوق دانشگاه تهران پذیرفته شد و در خردادماه ۱۳۵۰ موفق به اخذ لیسانس گردید. رجوی در سال ۱۳۴۶ در سن ۱۹ سالگی به عضویت سازمان مجاهدین درآمد. وی تا سال ۵۰ سمت بالایی در سازمان نداشت. اما پس از انقلاب وی با رأي ندادن به قانون اساسي و دعوت از همراهان خود برای این کار اولین مخالفت ها را با نظام اسلامی بروز داد. 

 

 

 

در 30 خرداد سال 60 مسعود رجوی تلاش کرد با كشاندن تمام هواداران خود به خيابان‌ها در حمايت از بني صدر مقابل نظام اسلامي بايستد؛ اما پس از آنكه امام خميني در پي راي عدم كفايت به بني صدر، فرمان عزل بني‌صدر را امضا كرد،  مسعود رجوي به همراه وي از تهران با لباس زنانه به پاريس گريخت.

 

در اين حين مسعود رجوي پايگاه فرماندهي سازمان منافقين را در فرانسه قرار داده بود؛ اما پس از مدتي دولت فرانسه به مسعود رجوي براي خروج از خاك فرانسه فشار آورد. با اخراج از فرانسه رجوي به دامان صدام گريخت و با دادن وعده‌هايي به رهبر ديكتاتور عراق راهي اين كشور شد تا دور جديدي از تروها وعمليات‌هاي مسلحانه عليه نظام جمهوري اسلامي را سازماندهي كند.

 

 

آيت الله ري شهري وزير اسبق اطلاعات كشورمان در كتاب خاطرات سياسي خود، درباره انتقال رجوي از فرانسه به عراق مي نويسد: «با روي كار آمدن دولت گليست‌ها در فرانسه ميل دولت آن كشور به بهبود روابط با ايران افزايش يافته و هيئت‌هايي از طرفين از دو كشور ديدار كردند. شرط دولت ايران براي بهبود روابط با فرانسه اخراج مجاهدين بوده ‌است. دولت فرانسه نهايتاً ضرب الاجلي براي خروج رجوي تعيين مي‌كند.»

 

به گفته ري شهري دولت‌هاي اتريش و اسپانيا و برخي دولت‌هاي ديگر خبر درخواست پناهندگي رجوي و رد آن را به دولت ايران اعلام كرده بودند و همزمان دولت ايران در تلاش بود با استفاده از پليس بين‌الملل وي را بازداشت و به ايران منتقل كند.

 

وي مي‌نويسد كه «منافقين ابتدا قصد رفتن به سوئيس را داشتند؛ اما پس از آنكه از قصد دولت ايران براي همكاري با اينترپل مطلع شدند راه عراق را در پيش گرفتند.»

 

مسعود رجوي به همراه تعداد كثيري از اعضاي فرقه اش در 17 خرداد 1365 وارد بغداد شدند و مورد استقبال رسمي معاون رئيس‌جمهور وقت عراق قرار گرفت. رجوي پس از استقرار در عراق و حمايت همه جانبه از وي توسط صدام، گروهي مسلح تحت عنوان «ارتش آزادي‌بخش ملي» را تشكيل داد. از اين تاريخ به بعد رجوي و گروهش به طور كامل در اختيار دستگاه اطلاعاتي عراق قرارگرفتند و به مجري بي‎چون و چراي اوامر صدام تبديل شدند كه البته تحت حمايت مالي، پشتيباني و تبليغي صدام نيز قرار داشتند.

 

 

يك هفته پس از پذيرش قطعنامه 598 شوراي امنيت سازمان ملل از سوي ايران، سازمان منافقين به رهبري رجوي در 3 مرداد 67، عملياتي با نام «فروغ جاويدان» (مرصاد) را در تجاوز به مرزهاي ايران آغاز کرد. در اين عمليات كه چهار هزار نفر از نيروهاي سازمان در آن شركت داشتند، نيروهاي سازمان با استفاده از تسليحات اهدايي صدام و ديگر كشورهاي عربي، از سر پل ذهاب و اسلام آباد غرب آغاز كردند. نيروهاي سازمان به زعم خود قصد داشند در مدت 33 ساعت و در 5 مرحله، خود را به تهران برسانند، ولي با مقاومت رزمندگان اسلام مواجه شدند و و با هلاكت بسياري از نفرات منافقين شيرازه اين گروه از هم پاشيد.

 

 

ـ انفجار در دفتر مركزي حزب جمهوري اسلامي از اقدامات اين سازمان است كه در آن آيت‌الله بهشتي و 72 تن از مسئولان نظام به شهادت رسيدند.

 

ـ روز 8 شهريور 1360، نيز محمدعلي رجايي كه به دنبال عزل بني‎صدر به رياست جمهوري انتخاب شده بود و محمد جواد باهنر نخست وزير در اثر انفجار بمب در محل دفتر نخست وزيري به شهادت رسيدند. اين بمب توسط يك عنصر نفوذي سازمان به نام مسعود كشميري كار گذاشته شده بود.

 

ـ طي دو سال 1360 و1361 تعداد 366 مورد ترور مردم عادي در استان تهران توسط اعضاي سازمان مجاهدين انجام شد. 53 درصد از اين افراد كارمند نهادهاي دولتي بودند كه 36درصد آنها شاغل در سپاه، ارتش، بسيجي و شهرباني بودند. بنابراين بقيه64درصد ترورشدگان مردمي داراي مشاغل غيرنظامي و آزاد بودند كه تنها جرم آن‌ها داشتن ظاهري حزب‎اللهي يا قرار گرفتن در تيررس تيم‌ها‌ي شكار سازمان مجاهدين بوده است.

 

ـ تيم‌ها‌ي ترور سازمان ائمه جمعه را نيز هدف قرار دادند و شخصيت‌ها‌يي مانند آيت‌الله صدوقي (امام جمعه يزد)، آيت‎الله دستغيب (امام جمعه شيراز)، آيت‌الله مدني (امام جمعه تبريز) را مظلومانه به شهادت رساندند.

 

ـ در دوران جنگ تحميلي عراق عليه ايران، اين سازمان با استخبارات عراق، همكاري تنگاتنگي داشته و ماموريت‌هاي اطلاعاتي را براي عراقي‌ها در خاك ايران به انجام مي‌رسانده است.

ـ در سال1377 موج جديدي از تخريب و ترور به دستور صدام توسط سازمان مجاهدين در ايران آغاز گشت. در اول شهريور آن سال، سيد اسدالله لاجوردي دادستان اسبق دادگاه‌ها‌ي انقلاب و رئيس سابق سازمان زندان‌ها‌ توسط دو تروريست اعزامي سازمان مجاهدين خلق به شهادت رسيد.

 

ـ در 21 فروردين 1378 طي يك اقدام تروريستي ديگر، سرلشگر صياد شيرازي به شهادت رسيد.

 

ـ پس از جنگ خليج‌فارس، منافقين در سركوب قيام مردم جنوب عراق و نيز در سركوب مردم كرد، شركت فعال داشتند و به مثابه گارد خصوصي صدام عمل مي‌‎كردند. رفتار وحشيانه و قساوت‎آميز آنان در اين عمليات چنان بوده كه مردم عراق اعم از شيعه و كرد، ارتش و سازمان استخبارات عراق را فراموش كرده‌اند ولي مجاهدين خلق را فراموش نكرده‌اند و كينه‌اي فراموش نشدني از آنان به دل دارند.

 

 

ـ گروهك تروريستي منافقين در جريان آشوب‌هاي سال ۸۸ و ۸۹ از حاميان و همراهان نزديك جريان آشوب داخلي بود. آنان به ويژه در اغتشاشات روز عاشورای ۸۸ و ۲۵ بهمن ۸۹ حضور فعال و علني همپاي آشوبگران داشتند.

 

ـ مريم رجوي، در هفته‌هاي پاياني سال ۸۹ چندين بيانيه در حمايت از ميرحسين موسوي، مهدي كروبي و آشوب طلبان داخلي صادر كرده و هدف آنان را با مجاهدين خلق مشترك دانست.

 

 

اشارات صحبت های ترکی الفیصل مجددا گمانه زنی ها برای زنده نبودن مسعود رجوی را تقویت کرد؛ در حقیقت به هلاکت رسیدن «مسعود رجوی» و گمانه زنی ها در این زمینه ریشه در اتفاقات سال 2003 میلادی و پس از آن دارد که شواهد نشان می دهد مسعود رجوی در برهه ای حتی با فایل صوتی هم نتوانسته با مخاطبان خود ارتباط برقرار کند. همچنین برخی نیز حمله موشکی به پایگاه اشرف را علت کشته شدن «مسعود رجوی» می دانند و گفته شده که رجوی را در پاریس به خاک سپرده اند و قبر وی در آنجاست. 

 

 

 

 

اما گزينه ديگري كه براي علت عدم دسترسي به مسعود مطرح بوده، این است که وي توسط مريم رجوي يا افراد ديگر درون سازمان تسويه حساب دروني شده باشد.

مطرح كنندگان اين گزينه بر اين باورند كه به سبب تنفر مردم ايران از مسعود رجوي با نظر حاميان غربي اين گروهك وي در تسويه اي داخلي كه به «كودتاي مريم» موسوم شده، از رهبري اين گروهك خلع شده و از سال 82 به بعد اين مريم رجوي بوده كه رهبري منافقين را بر عهده گرفته است.

 

اما درباره اينكه سرنوشت مسعود رجوي چه شده، اطلاعات ضد و نقيضي به دست آمده؛ نخست اينكه گفته مي شود رجوي در اين تسويه از بين رفته، اما به سبب بسته بودن دايره تسويه كنندگان، مرگ وي افشا نشده و اين گونه وانمود شده كه رجوي به سبب ملاحظات امنيتي در مكاني نامعلوم پنهان شده است!

 

 

اخبار ديگري نيز از هيئت رهبري اين گروهك درز كرده كه حكايت از حبس مسعود رجوي در مكاني بيرون از عراق دارد؛ به گونه اي كه رجوي جز نيازهاي اوليه به هيچ امكان ديگري دسترسي ندارد.

 

موضوع ديگری كه كودتاي مريم را قوي تر مي كند، اين است كه در چند سال اخير در تمامي ديدارهاي اين گروهك با غربي ها مريم حضور مي يابد و خبري از مسعود نيست حال چنانچه اگر مسعود زنده بود بايد حداقل در يك ديدار حضور مي يافت تا به شايعات مطرح شده درباره وي پاسخ دهد.

 

حال باید منتظر ماند و دید در روزهای آینده خبر موثقی از زنده یا مرده بودن رجوی منتشر خواهد شد یا نه؟!